رویاهای مدفون ربکا راس در بازار کتاب
به گزارش وبلاگ آقای رضایی، به گزارش خبرنگار خبرنگاران (ایبنا)، رویاهای مدفون درباره نفرینی تازه است که سرزمین موسوم به آزنور را درنوردیده است. هر ماه، جادو از کوهستانی در نزدیکی شهر به بیرون نفوذ می نماید و کابوس ها زنده می شوند. فقط افسونگران و جادوگران که نقش نگهبانان هر قلمرو را دارند بین مردم و بدترین کابوس هایشان قرار گرفته اند.
کلمنتین مدیگان وظیفه محافظت از شهرستان کوچک خود را به عهده گرفته است؛ اما وقتی دو جادوگر دیگر او را به رقابت می طلبند، کلمنتین ناخواسته به دل نزاعی کهن کشیده می گردد. او در پی گرفتن انتقام است؛ اما وقتی مخفیانه خود را به فیلان، یکی از آن دو جادوگر جوان و بسیار زیبا، نزدیک می نماید رازها یکی پس از دیگری سر از خاک درمی آورند. کلمنتین حالا ناچار است برای مبارزه با نفرینی که سرزمین را احاطه نموده، با رقیب خود متحد گردد، نفرینی که به نظر می رسد از آن رهایی ندارد.
اطلسی خرمانی، مترجم کتاب رویاهای مدفون درباره این کتاب می گوید: رویاهای مدفون روایت سرنوشت دختری است که در دنیای پر از کابوس های زنده، پر از تهدید و پر از افرادی که خود را پشت نقاب پنهان نموده اند در پی گرفتن حق خود و در ادامه نجات اطرافیان است. کلمنتین مدیگان با وقایعی روبه رو می گردد که در پشت شان حقایقی بسیار عمیق تر پنهان شده است؛ حقایقی که قدمتی صدساله دارند. حقایقی که به او نشان می دهند شاید حتی تمام عمرش در دروغی بزرگ گذشته است.
این کتاب رویارویی حقیقت و دروغ، باور و بی اعتمادی، عشق و نفرت است. کتابی که به ما می آموزد در دنیایی سرتاسر دروغ و ریا چطور باید دل به دریا زده و برای رسیدن به آنچه حق در نظر می گیریم کوشش کنیم. در صفحه صفحه این کتاب می بینیم که بسیاری از شخصیت ها را نباید در نگاه اول قضاوت می کردیم و به آنها مُهر خوبی یا بدی می زدیم. شخصیت هایی که در طول داستان هویت واقعی خود را رو می نمایند و خواننده را حیرت زده بر جا می گذارند. داستان دلنشین و پرهیجان که به ناچار وادارتان می نماید از سمتی طرفداری نموده و بی تفاوت از کنار شخصیت ها و سرنوشت شان نگذرید. این کتاب روایت رویایی است که مدفون شد و کابوس هایی که در پی آن چشم رو به دنیا گگرددند.
در بخشی از متن کتاب می خوانیم:
چشمانم را بستم، از شقیقه هایم عرق جاری بود و گوشم را به در چسباندم. شوالیه تکان نخورده بود. روبه روی دَر ایستاده و چون قفل بود نمی توانست از آن عبور کند.
با حسم که هم می خواست در امنیت بماند و هم عطشی که برای رودررو شدن با شوالیه داشتم در تقلا بودم. کسی پشت سرم خس خسی کرد. چرخیدم و فیلن را دیدم که روی زمین دراز کشیده بود. با صورت رنگ پریده و درهم رفته از درد داشت به من نگاه می کرد. دستش را روی شکمش و جایی که داشت از آن خون بیرون می زد گذاشته بود. بخشی کوچک و سرد در وجودم از اینکه او را چنین حقیر، زخمی و ناتوان می دید راضی بود..
انتشارات آذرباد کتاب رویاهای مدفون نوشته ربکا راس با ترجمه اطلسی خرامانی را در 424 صفحه، شمارگان 500 نسخه و به بهای 240 هزار تومان ویژه نوجوانان منتشر نموده است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران