ریشه های شعر نیمایی در ادبیات 400 ساله کرمانجی
به گزارش وبلاگ آقای رضایی، سپاهی لایین، شاعر، به مناسبت تولد 122 سالگی نیما یوشیج عنوان کرد.امروز نیمای شعر فارسی 122 ساله می گردد؛ کسی که افسانه تغییر در طرح و قالب شعر فارسی را به واقعیت تبدیل کرد.
به گزارش گروه رسانه های وبلاگ آقای رضایی، امروز نیمای شعر فارسی 122 ساله می گردد؛ کسی که افسانه تغییر در طرح و قالب شعر فارسی را به واقعیت تبدیل کرد؛ همچون ققنوسی که می سوزد تا از خاکسترش پرنده ای جوان سر برآورد. بی دلیل هم نیست که نیما اولین اشعارِ خود را در قالب جدید، افسانه و ققنوس نام گذاشت. او می دانست چه می نماید و در عین حال مطلع بود که هر آغازی با مخالفت ها و انتقادهایی روبه روست، اما آن چه نیما را ماندگار کرد، جدیت و استواری اش بود. نیما اگر چه خانه اش ابری بود، اما در خیالش به روزهای روشن امید داشت و به سوی آفتاب می رفت. درباره شعر و نگاه ویژه علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج با علیرضا سپاهی لایین، شاعر مجموعه شعرهای تقویم تنهایی و از خوبی و زیبایی گفت وگو نموده ایم.
چرا نیما را آغازگر شعر نو فارسی می دانیم؟ در حالی که پیش از او هم کسانی مانند میرزاده عشقی، تقی رفعت، عارف قزوینی و... بودند که ساختار شعر کلاسیک را شکستند.
دانسته کار کردن، ویژگی نیماست. دانستگیِ نیما چیزی است که او را از بقیه معاصران خود مانند میرزاده عشقی، ایرج میرزا، ادیب الممالک فراهانی، عارف قزوینی، بهار، تقی رفعت، شمس کسمایی و لاهوتی متمایز می نماید. نیما ادبیات کلاسیک را خوانده بود؛ از فرخی سیستانی و منوچهری تا دوره بازگشت. در تهران، در مدرسه ای درس خواند که با ادبیات اروپا و شعر فرانسه در ارتباط بود و ضرورت نوآوری و تغییر را در فضای شعر کلاسیک فارسی، به ویژه از جهت محتوا درک نموده بود ولی دیگران این ضرورت ها را خیلی احساس ننموده بودند و پشتوانه و تمرکز لازم را که در نیما بود، نداشتند. نیما با همه مخالفت ها روی حرف خودش ایستاد. از 1301 که افسانه را به عنوان اولین شعر متفاوت سرود تا 1316 که ققنوس(اولین شعر رسمی نیمایی) منتشر شد، مدام در کار تمرین بود و نهایتاً پیروز شد. دیگران پیروز نشدند، چون دانسته نبودند و ایمان لازم را به کارشان نداشتند.
شعر نیما از لحاظ ساختار زبانی و نحوی پیچیدگی هایی دارد و این خواندنِ شعرش را برای مخاطب سخت می نماید. علت چیست؟
من هم معتقد به این هستم. وقتی به نحو کلام نگاه می کنیم، به نظر می رسد اگر کسی مانند اخوان ثالث آغازگر شعر نو بود، احتمال این که با مخالفت در دوره خودش روبرو گردد، کمتر بود. پیچیدگی زبان نیما متأثر از ترجمه و ساختار زبان محلی منطقه یوش است و البته ممکن است تسامح و سهل انگاری هم در به کارگیری ارکان زبان باشد. نیما بیشتر متمرکز بر خلاقیت مضمونی بوده است تا تمرکز بر ساختار زبان و آراستگی و پیراستگی کلام. برای همین هم هست که شعرش تعقید لفظی و بیانی دارد.
درباره نقاط قوت شعر نیما یوشیج بفرمایید.
شعر نیما وقتی توانسته است احتیاج طبیعی جریان شعر فارسی را برآورده کند، یعنی قوت های لازم را دارد. مهم ترین نقطه قوت شعر نیما به جز تصویرها و مضمون ها، نوع نگاه متفاوت او به انسان است. همان که در کتاب حرف های همسایه(مجموعه ای از یادداشت های نیما) می گوید. او معتقد است شعر قدیم ما با باطن و حالات باطنی سروکار دارد و نمی خواهد چندان متوجه چیزهایی خارج از این فضا گردد. نیما شعر را زمینی و عینی می نماید و این اساس قوت کار و تفاوت نگاه نیماست. آن چه نیما را نیما نموده، نوع نگاه مدرن اوست؛ نگاه نیما از ساختار شکنی اش مدرن تر است وگرنه ما در ادبیات محلی نمودهای خراسان هم قالب شعری به نام لو داریم که از چهارصد پانصد سال قبل نمونه های شعری اش موجود است؛ نوعی شعر هجایی موزون که مصرع هایش کوتاه و بلند است. از آن جا که نمودها در مناطق شمالی ایران هم ساکن بوده اند، تصورم بر این است که نیما کم و بیش با این قالب محلی آشنا بوده است.
نیما بر کدام شاعر معاصر فارسی بیشترین تأثیر را داشته است؟
از نظر زبانی اولین اشعار سهراب سپهری بیشتر تحت تأثیر زبان نیماست. مغلق گفتن و تکلف و گاهی حتی ساختار غیر عرفی زبان سپهری همان چیزی است که در شعر نیما هم دیده می گردد؛ اولین اشعار شاملو و فروغ هم همین طور. شاعران بزرگ ما اغلب متأثر از نیما هستند، اما تأثیر نیما بیشتر بر دیدگاه شاعران است. این که شعر را از دیدگاه مدرن بگویند و شعرشان را به مردم و جامعه نزدیک نمایند.
با توجه به پدید آمدن شاخه های مختلف در شعر نو، آیا شعر نیمایی را همچنان سرِ پا و زنده می دانید؟
به نظر من شعر نیمایی هست و نمی گردد انکارش کرد. هر جریانی فراز و فرود دارد و این طبیعی است. مثلاً غزل فارسی را از سبک خراسانی تا الان که آنالیز کنید، متوجه می شوید چه فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشته است. شعر نیمایی اگر چه دغدغه شعر امروز نیست و بعد از آن شعر بی وزن آمد و نحله های مدرن و پست مدرن و... اما ذهن شاعران را درگیر کرد و واقعیت این است که شعر نیمایی هست و آن هایی که به صورت جدی شعر می سرایند، گاهی می بینند حرفشان فقط در قالب نیمایی قابل بیان است؛ کسانی مانند قیصر امین پور، سید حسن حسینی و... . شعر نیمایی از جهت قالب تثبیت شده و نامیراست و علت این که خیلی درباره اش بحث نمی گردد، این است که امروزه درباره ادبیات خیلی بحث نمی گردد.
منبع : خراسان
بازگشت به صفحه رسانه ها
منبع: خبرگزاری تسنیم