از ساندویچ جیل تا مشت های جو بیکر؛ 10 موضوع خنده دار سری رزیدنت اویل - وبلاگ آقای رضایی

به گزارش وبلاگ آقای رضایی، نام سری رزیدنت اویل با ترس و بقا در صنعت بازی های ویدیویی گره خورده است. بیشتر بازی های اصلی این مجموعه با استقبال خوبی روبرو شده اند و این سری بعلاوه الهام بخش بسیاری از آثار ترسناک زامبی محور بوده است. در حالی که رزیدنت اویل به خاطر المان های ترسناکش شناخته شده، بخشی از جذابیت بازی های آن مربوط به صحنه های مسخره و خنده دار می گردد.

بعضا در بازی ها خواهید دید که یک شخصیت دلخراش ترین تجربه ها را کسب نموده و از سخت ترین شرایط فرار می نماید و بلافاصله پس از آن دیالوگی بیان نموده که انگار از دل یک اثر کمدی بیرون آمده است. به صورت کلی لحظات زیادی در این بازی ها یافت می شوند که می توانند شما را بترسانند، بخندانند یا هر دو را با هم داشته باشند. حال طی این مقاله به 10 موضوع خنده دار و مضحک این سری خواهیم پرداخت.

10. چسباندن دست قطع شده / بازی رزیدنت اویل ویلج

ایتان وینترز در رزیدنت اویل ویلج به معنای واقعی کلمه از جهنم عبور می نماید. او مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، از دخترش جدا شده و سپس خود را در وسط دهکده ای سرد و مرگبار می بیند. در طول چند ساعت اول، دست های اتان عملا هر بلایی از سوختن گرفته تا له شدن زیر فشا را تحمل می نمایند. در نهایت در حالی که ایتان از لیدی دیمیترسکو در حال فرار است، میخواهد تا اهرمی را بکشد تا دری را باز کند. در این لحظه دیمیترسکو دست راست ایتان را از کمی بالاتر از مچ او قطع می نماید. با این حال، این چیزی بیش از یک زخم عادی برای ایتان نیست. پس از فرار موفقیت آمیز از دست او، ایتان یک بطری دارو را بیرون آورده، زخم خود را با آن آغشته نموده و سپس بخش قطع شده دست را به آن می چسباند. در کمتر از چند ثانیه او کنترل کامل دست خود را بدست می آورد و گویی که هرگز آن را از دست نداده است. هرچند ممکن است بسیاری برای این سکانس علت و منطق بیاورند اما چیزی از مضحک بودن آن کم نمی نماید.

9. تو تقریبا یه ساندویچ جیل شده بودی! / بازی رزیدنت اویل 1

ترجمه انگلیسی اولین نسخه از رزیدنت اویل دیالوگ های خنده داری بسیاری دارد که یکی از خنده دارترین آن ها به وسیله بری برتون در اوایل کمپین جیل بیان شده است. در بخشی از بازی وقتی جیل ولنتاین خود را در دام یک تله سقفی می بیند، بری در آخرین ثانیه او را نجات می دهد. بری به جای آنالیز شرایط همکارش، به نوعی با دیالوگ ذکر شده اشاره می نماید که جیل تقریبا له شده بود. هواداران این دیالوگ را دوست دارند و کپ کام از زمانی که برای اولین بار در سال 1996 استفاده شد، چندین بار در بسیاری از بازی های خود به آن اشاره نموده است.

8. جیل؛ استاد باز کردن قفل / بازی رزیدنت اویل 1

این لقب از یک نقل قول خنده دار دیگر بری از رزیدنت اویل 1 گرفته شده است. پس از ورود به عمارت اسپنسر، بری به جیل یک لاک پیک (LockPick) پیشنهاد می دهد تا با استفاده از آن بتواند در عمارت پرسه بزند. او می گوید که اگر جیل، استاد باز کردن قفل این آیتم را نگه دارد، برای او مفید خواهد بود. عبارت های عجیب و غریب و دیالوگ های مصحک این لحظه را به یک سکانس کمدی تبدیل می نماید و خنده دارتر از آن، این است که شخصیتی تقریبا بی چهره (به علت مدلسازی های قدیمی) است که این دیالوگ را بیان می نماید. از طرفی تعیین نیست که چگونه جیل دقیقا این عنوان را بدست آورده است.

7. شوخ طبع بودن لیان / بازی رزیدنت اویل 4

لئون اس. کندی یک بمب خنده در رزیدنت اویل 4 است. در طول بازی، او به طور مرتب انواع دیالوگ های خنده دار را به زبان می آورد که باعث می گردد مانند مردی به نظر برسد که خیلی کوشش می نماید تا باحال به نظر برسد. این موضوع را می توان در همان لحظات ابتدایی بازی وقتی همه روستاییان دیوانه ناپدید می شوند مشاهده کرد که می گوید: بقیه دارن کجا میرن؟ بینگو؟ . در واقع رزیدنت اویل 4 به این سوال پاسخ می دهد که اگر در نسخه ای از این سری شاهد یک جوان خوش قیافه ولی نه چندان جدی و منطقی بودیم، چه اتفاقی می افتاد و خدا را شکر که این موضوع به حقیقت پیوست. لحن بازی به طرز قابل توجهی بعضا خنده دار می گردد که این موضوع باعث سرگرم نماینده شدن هر چه بیشتر آن شده است. حال باید دید که با توجه اتمسفر سنگین تر بازسازی این بازی، شاهد اینگونه لحظات خواهیم بود یا خیر.

6. ظاهر همواره در حال تغییر کریس ردفیلد / کل مجموعه

ظاهر کریس ردفیلد چگونه است؟ پاسخی که قرار است به این سوال بدهید، احتمالا به آخرین نسخه ای که از این سری بازی نموده اید، بستگی دارد زیرا به نظر می رسد که چهره و بدن این مرد با هر بازی که او در آن حضور دارد، تغییر می نماید. در رزیدنت اویل 1 کریس به نوعی شبیه یک مرد معمولی است اما در نسخه های پنجم و ششم مجموعه او به طرز قابل توجهی عضلانی است و احتمالا می تواند در مسابقات بدنسازی شرکت کند! در رزیدنت اویل 7، او بسیار لاغرتر شده، اما چهره اش هیچ شباهتی به نسخه های قبلی اش ندارد. در نسخه ویلج، او کمی حجیم تر شده، اما از چهره کاملا جدیدی برخوردار است. بعلاوه با توجه به روند داستانی دو نسخه آخر، او در رزیدنت اویل 9 نیز حضور خواهد داشت و باید دید که آیا تغییر زیادی خواهد نمود یا خیر.

5. مشت زدن کریس به سنگ / بازی رزیدنت اویل 5

در اواخر بازی رزیدنت اویل 5، کریس باید یک پل موقت برای عبور از جریانی از گدازه ها ایجاد کند. برای انجام این کار، او تصمیم می گیرد که از یک تخته سنگ بزرگ استفاده کند. در حالی که سعی می نماید که تخته سنگ را هل دهد، کریس تصمیم می گیرد که در مجموع شش ضربه با مشت به آن بکوبد، به این امید که این مشت ها به او یاری نمایند. این که یک فرد بالغ فکر کند که با مشت زدن به یک سنگ بزرگ اتفاق خاصی قرار است بیفتد، در نوع خود بسیار عجیب است. در رزیدنت اویل ویلج، کارل هایزنبرگ، کریس را به خاطر این کارش مسخره می نماید.

4. صحنه های لایو اکشن / بازی رزیدنت اویل 1

رزیدنت اویل 1 دارای صحنه های لایو اکشنی است که به معنای واقعی کلمه مسخره هستند. بازیگری، کارگردانی، صحنه های اکشن و جلوه های ویژه موجود در این صحنه ها همگی افتضاح هستند و همین مضخرف بودن باعث شده تا سرگرم نماینده شوند. این صحنه ها بسیار شبیه محصولات ویدیویی دهه 90 هستند و بسیار کوشش نموده اند تا به نوعی باحال به نظر برسند. در نسخه بازسازی بازی، این صحنه ها با کات سین های معمولی جایگزین شدند، اما صحنه های اصلی هنوز جایگاه ویژه ای در قلب بسیاری از هواداران رزیدنت اویل دارند.

3. کریس شرور می گردد / بازی رزیدنت اویل ویلج

رزیدنت اویل ویلج غافلگیرنماینده آغاز می گردد. کریس ردفیلد به عنوان یکی از قهرمانان اصلی سری ، وارد خانه ایتان وینترز می گردد و به همسر او یعنی میا بارها و بارها در حالی که اتان درمانده در حال دیدن است، شلیک می نماید. در واقع به نظر می رسد که پس از 25 سال، قهرمان مجموعه تبدیل به مرد شروری شده است. البته در ادامه بازی تعیین می گردد که کریس به اتان خیانت ننموده است. مادر میراندا به عنوان شرور اصلی بازی ظاهر خود را تبدیل به میا نموده و این بدان معناست که کریس اتان را نجات داده است. با این حال، کریس می توانست این موضوع را بهتر با ایتان در میان بگذارد.

2. مبارزه نهایی با هایزنبرگ/ بازی رزیدنت اویل ویلج

کارل هایزنبرگ آخرین دست نشانده مادر میراندا است که شما در نسخه هشتم رزیدنت اویل با آن مبارزه می کنید. او مانند یکی از شخصیت های بازی شده به وسیله نیکلاس کیج است که به قدرت های مگنیتو مجهز شده است و مبارزه با او در نوع خود بسیار عجیب و غریب است. او با استفاده از توانایی های خود در کنترل فلزات، یک ماشین بزرگ را در کوشش برای نابودی شما ایجاد می نماید، اما شما با استفاده از یک مینی تانک مجهز به مسلسل، اره برقی و مواد منفجره او را سرنگون می کنید. این مبارزه در برخی مواقع کاملا خنده دار می گردد و انگار نه انگار که در حال تجربه اثری ترسناک هستید.

1. مشت های قدرتمند جو بیکر / بازی رزیدنت اویل 7

یکی از بسته های الحاقی رزیدنت اویل 7 با عنوان End of Zoe، روایتگر ماجرای جو بیکر به عنوان برادر شخصیت شرور اصلی بازی یعنی جک بیکر است. او مدت کوتاهی پس از وقایع بازی برای آنالیز شرایط خانواده اش به محل آن ها سر می زند. البته در طول سفر ایتان به اقامتگاه بیکر، شرایط مقداری بی ریخت شده و اکنون جهش یافته های مختلف در همه جا هستند. این به جو بستگی دارد که همه چیز را سر و سامان دهد و شاید بپرسید که او چگونه این کار را انجام می دهد؟ جالب است بدانید که جو تنها با استفاده از مشت هایش با دشمنان مبارزه می نماید که به خودی خود مضحک است، اما چیزی که این موضوع را خنده دارتر می نماید، این است که او جک بیکر تقریبا نابود نشدنی را با مشت می کشد! این در حالی است که ایتان به سختی توانست با استفاده از اسلحه های واقعی او را حتی زخمی نماید.

منبع: The Gamer