ازتنگه بسفر تا رود سن
به گزارش وبلاگ آقای رضایی، با سلام خدمت دوستداران سایت و سفر,بنده سفرنامه خود را که چند روز پیش به اتمام رسید که درسال جاری انجام گرفت و خاطره ای شیرین بود را برای استفاده از تجربیات در اختیار دوستان قرار می دهم.شروع ذهنیت سفر ما زمانی تبلور یافت که بردارم که برای تحصیل در کشور سوئیس به سر می برد,پیشنهاد ارسال دعوتنامه و سفر خانوادگی ما را خواهان شد و بنده بعد از آنالیز شرایط وقت سفارت سوئیس که به صورت تلفنی از سفارت انجام می گیرد,پیگیر ارسال دعوتنامه و هماهنگی جهت اخذ ویزا را نمودم,بعد از ارسال دعوتنامه,در اولین تماس با سفارت برای اواخر شهریور ماه وقت سفارت تائید و ثبت شد,که تا تاریخ موعود 50 روز زمان برای تهیه مدارک مورد احتیاج سفارت سوئیس که از سایت سفارت لیست آن را تهیه نمودهه بودم, داشتیم. مدارک به صورت کامل برای کلیه اعضای خانواده که 6 نفر بودیم آماده و ترجمه گشت,که نکته قابل توجه سفارت این کشور عدم احتیاج تائید مدارک ترجمه شدهه توسط اداره دادگستری و نیز وزارت امورخاجه بود.در روز موعود به سفارت مراجعه کردیم و بعد از ارائه مدارک,با تحویل رسید اعلام کردند که بعد از 15 روز با ارائه رسید,پاسپورت و نتیجه ویزا را دریافت نمائید,که بعد از 15 روز خوشبختانه برای کلیه 6 نفر ویزای توریستی خانوادگی صادر گشته بود,که بعد ازاخذ ویزا برنامه ریزی سفر با هماهنگی برادرم صورت گرفت که پرواز برای 4 آبانماه از تبریز به استانبول و بعد از دو روز اقامت در استانبول ,پرواز استانبول به زوریخ و برگشت زوریخ به استانبول برای تاریخ 19 آبانماه هماهنگ گشت که همان روز نیز متعاقبا پرواز استانبول به تبریز نیز موجود بود که همان روز به شهرمان برگردیم و نیز بعد از ورود به سوئیس مدتی در سوئیس اقامت کنیم و بعد از گشت و گذار در سوئیس پرواز از زوریخ به ونیز با هواپیمائی ایزی جت رزرو گشت و بعد از 3 شب اقامت در ونیز,پرواز ونیز به پاریس با هواپیمائی وولینگ که به فرودگاه شاردگوول پاریس انجام می شد نیز رزرو گشتو بعد از 3 شب اقامت پرواز برگشت پاریس به زوریخ با هواپیمائی سوئیس ایر نیز تثبیت و این پروازها توسط برادرم برای همه اعضای خانواده ثبت شد و بلیطها برای من ارسال گشت.پس از اوکی شدن پروازها برای رزرو هتلها آنالیز انجام گرفت,که پس از چند روز در شهرهای استانبول,ونیز و پاریس هتل رزرو گشت که در ادامه سفرنامه به نام هتلها و شرایط آنها توضیحات مربوطه را ارائه خواهم نمود, و نیز چون در سوئیس برادرم خانه ای برای خودش کرایه نموده بود و احتیاجی جهت رزرو هتل نداشتیم.
روز اول,همه وسایل و چمدان ها رو آماده نمودهه و ساعت 7 صبح سوار پرواز تبریز به استانبول شدیم,بعد از گذشت 2 ساعت در فرودگاه آتاترک استانبول هواپیما فرود کرد و پس از ورود به استانبول به دلیل اختلاف ساعت 1:30 ساعته,ساعتها را با کشور ترکیه تنظیم کردیم,ماشین جهت ترانسفر هماهنگ گردیدهه بود و هتل رزرو شدهه در استانبول در منطقه شیشلی قرار داشت که تا فرودگاه آتاترک حدود 1:15 فاصله داشت,هتل ویزیون استانبول که ما بین منطقه شیشلی و عثمان بی قرار داشت و نیز 1 ایستگاه مترو فاصله تا میدان تکسیم فاصله داشت, یک هتل سه ستاره تازه ساز و تمیز بود.بعد از ورود به هتل و تحویل دریافت اتاقها تصمیم گرفتیم از مرکز خرید جواهر در منطقه شیشلی بازدیدی داشته باشیم,که با توجه به داشتن بلیط استانبول کارت با مترو به فاصله 1 ایستگاه به مرکز خرید جواهر رسیدم و پس از انجام خرید و صرف ناهار در آنجا ,بعد از ظهر به هتل برگشتیم,شب نیز از طریق مترو به میدان تکسیم رفتیم و از میدان تکسیم و جاده استقلال گشتی زدیم.
روز دوم,صبح بعد از صرف صبحانه تصمیم گرفتیم به جزیره بیوک آدا بریم که با پرس و جو متوجه شدیم اسکله کاباتاش بسته شدهه و از اسکله امین اونی کشتی ها به جزیره مسافرین را سوار می نمایند,با تاکسی به منطقه امین اونی رفتیم و با تهیه بلیط هر نفر جزیره بیوک آدا 7 لیر بود و خردسال رایگان,مسافت از اسکله تا جزیره بیوک آدا 1:30 ساعت زمان برد که در طول جهت در جزیره های بین راهی نیز توقف نمودکه مسافرینی سوار یا پیاده می شدند,با وجود مسافت بیشتر از یکساعت,طول جهت با آن مناظر دیدنی,به چشم نمی آمد,بعد از رسیدن به جزیره,طبق توصیه های سفرنامه های مطالعه نمودهه در سایت,اقدام به کرایه کالسکه نموده که دور جزیره را طی نزدیک به 1 ساعت طی می کردند و توریستها میتوانستند کل جزیره و مناظر آن را با حال و هوای خاص بازدید نمایند,کرایه هر کالسکه در جزیره 70 لیر ترک بود,که نسبت به تعداد 2 یا 4 نفر فرق نمی کرد.بعد از گشت با کالسکه و برگشت به اسکله کشتی ها با توجه به ساعت حرکت تصمیم به بازگشت گرفتم و با اولین کشتی به استانبول همان جهت رفت را طی کردیم,بعد از ورود به اسکله امین اونی در همان منطقه در رستورانی ناهار خوردیم و به منطقه عثمان بی برگشتیم که بیشتر مغازه ها ارائه نمایندهه البسه بودند و به صورت عمده فروشی بیشتر فعالیت می کردند و نیز منطقه نیشانتاش که نزدیک بود نیز مغازه ها به همین منوال به تجارت مشغول بودند و ما تا شب در همان منطقه به گشت پرداختیم.
جهت جزیره بیوک آدا
روز سوم,صبح ساعت 11:20 پرواز استانبول به زوریخ با هواپیمائی ترکیش رزرو شدهه بود,که صبح بعد از صبحانه ,ماشین جهت ترانسفر آمدهه بود و به موقع به فرودگاه آتاترک رسیدیم,پرواز جهت استانبول به زوریخ که نزدیک به 3 ساعت طول کشید,پس از ورود به فرودگاه زوریخ قسمت کنترل پاسپورت چندین سئوال از هر کدام به صورت مختلف پرسید,که سئوالات اعم از هدف از سفر به سوئیس و محل اقامت و مدت اقامت را شامل می شد,که به راحتی از بخش کنترل گذشتیم و برادرم به استقبال ما آمدهه بود و برای سهولت گشت و گذار و اقامت در سوئیس خودرو ون اجاره نمودهه بود,همه ما کما و بیش به قوانین و مقررات سخت سوئیس مواردی شنیدیم,مخصوصا که در خصوص امور رانندگی که مقرراتی قوی تر و حساس تر دارند,با اینکه خانواده رضایت و ضرورتی برای این کار را نمیدیدند,اما چاره ای جز استفاده از خودرو نبود,بیشتر خودروها در سوئیس سوخت دیزلی هستند و دارای جی پی اس هستند,نکته قابل ذکر در اینجا این مورد می باشد که در کشور سوئیس از نظر سیستم حمل و نقل ریلی زیر بنائی عظیم وجود دارد و برای حتی کوچکترین شهرهای این کشور نیز دسترسی به قطار و ترن وجود دارد.بیشتر مردم در این کشور از حمل و نقل ریلی استفاده می نمایند و برادر من نیز جزو این دسته افراد است,سیستم جی پی اس در اینجا خیلی کارساز بود که با توجه به مبدا و مقصد جهتهای مناسب تر و سریعتر توسط سیستم ارائه می شد که در طول اقامت و سفر زمینی کاربردی اساسی داشت,همچنین اختلاف ساعت ما با کشورهای حوزه اروپا 2:30 ساعت بود,که وفق دادن این اختلاف ساعت برای گردشگران آسیایی سخت بود,بعد از سوار شدن و رسیدن به خانه برادرم,به استراحت پرداختیم.
روز چهارم,صبح بعد از صرف صبحانه,برنامه سفر به شهر لوگانو در جنوب سوئیس و هم مرز ایتالیا قرار داشت,مسافت زوریخ تا لوگانو حدود 2:30 ساعت است که آن روز به دلیل هوای بارانی و مه حدود 3 ساعت زمان سفر بود,بعد از رسیدن به شهر,در کنار دریاچه زیبای شهر به تماشای مناظر زیبای اطراف و هوای کاملا تمیز یک شهر آرام پرداختیم,به دلیل نزدیکی این شهر به کشور ایتالیا,مردم لوگانو به زبان ایتالیائی صحبت می نمایند و نیز طبق تابلوهای کنار جاده مسافت ما تا شهر میلان ایتالیا حدود 50 کیلومتر بود,ناهار را در رستوران مک دونالد کنار دریاچه خوردیم,و صورتحساب به پول واحد سوئیس,یعنی فرانک که نرخ آن نزدیک به دلار آمریکا هست محاسبه شد.بعد از ناهار در امتداد دریاچه ,پارک چیانی قرار داشت که آنجا نیز مناظر سرسبز و توریستهای فراونی به چشم میخورد که در آن شهر نسبتا کوچک و در این فصل سرد برای خود بندهه تعجب بر انگیز بود!بعد از گشت و گذار در شهر در جهت بازگشت میخواستیم آن مناظر طبیعی زیبا را که به دلیل باران و مه از دست دادهه بودیم را با اشتیاق ببینم,اما متاسفانه جاده ها در موقع برگشت ترافیک و هوا نیز بارانی بود و مجال تماشای بهتر مناظر غیر قابل وصف را به ما ندادند.
جهت بارانی به سمت شهر لوگانو سوئیس
نمای از شهر لوگانو
روز پنجم,صبح با خودرو اجاره ای به مرکز شهر زوریخ رفتیم و تصمیم به بازدید از باغ وحش معروف این شهر را داشتیم در بین راه,که فاصله نسبتا کمی به باغ وحش داشت خیابانی به نام خیابان فیفا وجود داشت که مقر و ساختمان اصلی فدراسیون فوتبال جهان در آنجا قرار داشت,عبور کردیم,ورودی باغ وحش برای هر نفر بزرگسال 26 فرانک و برای افراد زیر 24 سال تخفیف جزئی نیز داشت و برای بچه ها نیز نصف بهای بزرگسال بود,در ابتدا به هر نفر نقشه ای کامل از محوطه باغ وحش ارائه می شد و چون در آن روز هوا خیلی سرد ببود ما تصمیم گرفتیم درابتدا از قسمتهای سرپوشیده بازدید کنیم,آکورایم باغ وحش که دارای گونه های متنوع بود خیلی حیرت انگیز بود,من قبلا در سفر به کشورهای مختلف از چندین آکواریم بازدید نمودهه بودم,اما آکواریمی که میدیم خیلی متنوع تر و همچنین با حضور پنگوئن های زیبا,جلوه ای دیگر داشت.بعد از آکواریوم از سایر قسمتها و حیوانات مختلف بازدید کردیم,همچنین یک قسمت مخصوص پرندگان و حیوانات استوائی وجود داشت که با ایجاد یک جنگل مصنوعی در یک فضای سرپوشیده بزرگ و دمای هوای آن مناطق,محیطی باور نکردنی را به وجود آورده بودند که قابل وصف نبود,حدود 4 ساعت زمان برای بازدید باغ وحش طول کشید,بعد از خروج از باغ وحش و داشتن زمان کافی تصمیم گرفتییم با پیاده روی خود را به خیابان فیفا که با خودرو از کنار آن عبور نمودهه بودیم برسانیم و بازدیدی نیز از آن خیابان و نمادهای آن داشته باشیم,بعد از رسیدن به ساختمان اصلی و دریافت چندین عکس,تصمیم گرفتیم از موزه فیفا نیز بازدیدی داشته باشیم,اما با توجه به تاریک شدن هوا و کمبود وقت,از این تصمیم منصرف شدیم.
باغ وحش زوریخ
روز ششم,صبح این روز تصمیم گرفتیم در منطقه ای که محل اقامت ما در آنجا قرار داشت و به دریاچه شهر زوریخ نزدیک بود بازدیدی انجام بدیم,همچنین خریدی در کنار این بازدید داشته باشیم,در کشورهای اروپائی فروشگاههای بزرگ خرید که بیشتر به چشم میخورند شامل فروشگاههای میگروس,آلدی,کوپ هستند که فروشگاه اوتو را نیز در کنار اینها در سوئیس توصیه می کنم,شکلات سوئیس هم برای هر کسی در جهان زبانزد خاص و عام هست که جائی برای شرح ندارد.
روز هفتم,صبح با خودرو به سمت شهر شفهوزن که آبشار معروف راین قرار گرفته است حرکت کردیم,که این آبشار به دلیل پهنای طولانی در حدود 150 متر و ارتفاع 23 متر بزرگترین آبشار اروپا می باشد,از زوریخ تا شهر مقصد حدود یکساعت می باشد,پس از رسیدن به آبشار که حدود 10 صبح بود,به تماشای جاذبه های آبشار پرداختیم و از قلعه زیبای لافنه نیز که منظره ای متفاوت به آبشار داشت نیز دیدن کردیم,بعد از حدود 2 ساعت گشت و گذار,سوار خودرو شدهه و به سمت شهر کونستانس در کشور آلمان که فاصله ای 1 ساعته داشت رفتیم,بزرگترین شهر نزدیک بعد از کونستانس,شهر اشتوتکارت بود که حود 2 ساعت فاصله زمینی با کنستانس داشت.تصمیم ما برای بازدید از شهر کونستانس بیشتر برای خرید و در کنار آن گشت در شهر بود اما متاسفانه پس از ورود به شهر که درست روز 1 نوامبر بود به دلیل روز مقدس کلیه فروشگاهها و مراکز خرید تعطیل بودند!با این حال فرصت برای گشت زیاد داشتیم,پیاده به سمت مرکز شهر حرکت کردیم که از دور مجسمه عظیم امپریا دیده می شد که چرخشی در جا داشت.مجسمه در انتهای پل کوچک قرار گرفته بود و دورها دور مجسممه نرده ای آهنی پوشیده بود که همانندهه پل عشاق پاریس قفلهای در شکلها,رنگها و نوشته های مختلف دیده می شد,بعد از پیاده روی بر روی پل و خیابانهای اطراف,تصمیم به بازگشت به زریخ گرفتیم,پس از طی مسافت و ورود به زوریخ به یکی از مراکز خرید معروف شهر,فروشگاه گلات رفتیم و مقداری سوغات تهیه کردیم.
آبشار راین
مجسمه امپریا در شهر کنستانس آلمان
روز هشتم,چون فرصتی در این مدت برای بازدید از خود شهر زوریخ نداشته بودیم,صبح با تهیه بلیط قطار یک روزهه داخل زوریخ به مبلغ هر نفر 22 فرانک به سمت مرکز شهر رفتیم ,سیستم حمل و نقل و همچنین قیمت غذا در رستورانها در سوئیس نسبت به سایر کشورهای اروپائی,نرخ بالاتری دارند.پس از پیاده شدن در مرکز شهر زوریخ که همان خیابان بلوو می باشد,از ساختمان اپرا در مجاورت آن خیابان دیدن کردیم و سپس با طی مسافت 10 دقیقه پیاده خود را به قسمت قدیمی شهر زوریخ رساندیم,در منطقه شهر قدیمی چندین کلیسا و موزه و خانه های معروف قرار گرفته است,کلیساهای فرامنستر,سن پیتر و گرای منوستر در این قسمت شهر قرار دارند که شهرت جهانی آنها به دلیل قرار دریافت سه شهید مقدس مسیحی شناخته شده است و همچنین خیابان معروف بانهوف که اکثر برندهای لوکس معتبر با قیمتهای باورنکردنی به چشم می خورد وجود دارد,تا عصر محو فروشگاههای زیبا و قیمتهای غیر قابل تصور در آن منطقه بودیم,انتهای خیابان به ایستگاه مرکزی قطارهای زوریخ,یعنی ایستگاه اچ بی می رسد که ما از آن جهت به خانه برگشتیم.
نمای از بخش قدیمی شهر زوریخ
روز نهم,با توجه به داشتن پرواز به ونیز آن روز وسایل مورد احتیاج خود را جمع آوری کردیم و با توجه به اینکه ایرلاین جهت پروازی ایزی جت بودهه و این نوع ایرلاین های ارزان قیمت دارای بار به صورت چمدان جهت تحویل نمی باشند و فقط بار به صورت دستی قابل حمل به داخل ایرلاین می باشد که بار مجاز باید دارای وزن و ابعاد خاص می باشد,بعد از سوار شدن به هواپیما و طی مسافت 1 ساعته وارد فرودگاه مارکوپولو شدیم و با کرایه تاکسی به سمت هتل رزرو شدهه که در منطقه مستر ونیز قرار داشت حرکت کردیم,کرایه از فرودگاه به آن منطقه 35 یورو بود,هتل سه ستاره سنترال در مرکز این شهر رزرو شدهه بود که شب در هنگام ورود اتاقها را تحویل گرفتیم.
روز دهم,صبح بعد از صبحانه,با تهیه بلیط اتوبوس به مبلغ 3 یورو هر نفر رفت و برگشت با اتوبوس شماره ای 7 به سمت شهر قدیمی ونیز حرکت کردیم.از منطقه مستر تا شهر قدیمی ونیز مسافتی حدود 15 دقیقه بود,در ابتدای شهر قدیمی ونیز هم از طریق اتوبوس آبی (معروف به واپورتو) و هم به صورت پیاده میتوان وارد قسمت اصلی شهر شد,هزینه واپورتو برای هر نفر بزرگسال 7 یورو فقط جهت رفت بود که در ایستگاههای مختلف توقف می کرد و مسافرین پیاده و یا سوار میشدن,که واقعا لذت خاصی سفر روی کانال بزرگ با مشاهدهه مجسمه دست و پل معروف ریالتو برای هر توریستی داشت,در آن فضای رویایی وجود داشت.ما در ایستگاه سن مارکو پیاده شدیم و با نرم افزار گوگل مپ با گذشت از کوچه های تنگ که با پلهای کوچکی بر روی کانالها به خیابان دیگر وصل می شدند خود را به میدان اصلی و کلیسای سن مارکو رساندیم.همچنین در داخل ونیز با استفاده از قایقهای کوچک که معروف به گوندولا که کرایه آنها ساعتی 80 یورو بود و با کرایه آن راهنمایی نماینده قایق گردشگران را بین کانالهای کوچک جا به جا و با مکانهای مختلف و معروف از جمله پل افسوس ها,ساختمان سانتا ماریا دلا سالوت و خانه طلائی و همچنین کلیساهای سن راکاریا,مدونا دل ارتو رساندهه تا از آنجا هم بازدیدی به صورت عبوری داشته باشند که در کل جهت با خا نه هایی روبرو می شوند که کاملا در آب قرار گرفته و سکونت در آنها وجود داشته و اهالی خانه با یک قایق کوچک که جلو در خانه قرار گرفته است تردد می کردند!
پل ریالتو ونیز
نمای از کانال اصلی شهر ونیز
روز یازدهم,چون روز قبل فرصت کافی برای بازدید کامل شهر قدیمی ونیز نداشتیم,با همان اتوبوس خود را به ابتدای شهر رساندیم و تصمیم گرفتیم این بار پیاده جاهای را که قبلا شناسائی نموده بودیم را دقیق تر بگردیم,آن روز به دلیل بارش باران و طوفانی بودن هوا قسمتهایی از میدان سن مارکو و همچنین اطراف محوطه کلیسا را آب گرفته بود و مسئولین با قراردادن میزهای چوبی راهی برای تردد برای گردشگران از روی میزها ایجاد نمودهه بودند,که در کنار این نیز پوتین های نایلونی به قیمت گزاف 10 یورو برای افرادی که دوست داشتن داخل آب در محوطه پیاده روی نمایند به فروش می رفت,ما از اکثرمکانهای که ذکر کردم با استفاده ازکمک نرم افزار جهت را شناسائی و بازدید می کردیم همچنین از اسکله معروف ریوا دلی اسکیاوونه خود را به دروازه بزرگ رساندیم که معروف به آرسنال و کارخانه کشتی سازی قدیمی ونیز در گذشته در آنجا قرار داشت رساندیم.
تصویری از قایقهای گندولا
روز دوازدهم,آن روز کمی در منطقه مستر که دارای مراکزخرید و تجاری خوبی بود گشتی زدیم تا زمان پرواز که از هواپیمائی وولینگ به مقصد پاریس,فرودگاه شاردهه گول اوکی شدهه بود, آماده کنیم.پرواز حدود 1:30 طول کشید و ما بعد از ورود به فرودگاه با کرایه تاکسی به سمت هتل بریستول که در میدان ریپابلیک قرار داشت رساندیم.
روز سیزدهم,صبح بعد از صرف صبحانه به سمت ایستگاه مترو ریپابلیک و بنده با آنالیز های کامل محلهای بازدید و نحوه سفر با مترو با تهیه بلیط دو روزهه به مبلغ هر نفربزرگسال 20 یورو و خردسال نیم بها,گشت خود را در پاریس آغاز کردیم و اولین جهت میدان کنکورد بود که یه قسمت به خیابان پهن و زیبای شانزلیزه راه داشت و جهت دیگر به خیابان نام آشنای دیگری به نام رو دهه ریوولی,پیاده وارد خیابان شانزلیزه شدیم در جهت از کاخ بزرگ پاریس بازدید کردیم و نیز از جلو کاخ پل الکساندر سوم نیز مشاهده میشد که بازدید کوتاهی نیز از آنجا داشتیم,دوباره به خیابان اصلی برگشتیم و در جهت از فروشگاه معروف سفورا که بخشی به فروش برند معروف فرانسوی عطر و ادکلن بود و بخش دیگری نیز فروش لوازم آرایشی و بهداشتی به چشم می خورد.توصیه می کنم حتما خریدی انجام دهید تا در کنار آن هدایای رایگان که شامل عطر و ادکلن کوچک می باشد دریافت کنید.انتهای خیابان(بلوار)شانزلیزه به تاق پیروزی میرسد,در خاتمه بازدید از تاق سوار مترو شدهه و به سمت برج ایفل رفتیم و از سمت پارک مارس وارد محوطه برج شدیم,برای بازدید از داخل برج که دارای سه طبقه بود, از طریق پله و آسانسور میسر بود,نرخ بلیط استفاده از پله مناسب بود,اما ما ترجیح دادیم با آسانسور این تجربه را کسب کنیم,بلیط طبقه اول هر نفر 12 یورو ,طبقه دوم 16 یورو و طبقه آخر 25 یور بود,که ما بلیط طبقه دوم را تهیه کردیم.که بعد از انتظار در صف طولانی که همزمان با غروب آفتاب بود منتظر رسیدن نوبت شدیم.بعد از 45 دقیقه سوار آسانسور شدهه و در طبقه دوم پیاده شدیم,طبقه دوم خود نیز دارای یک طبقه فوقانی دیگر بود که دید بهتری نسبت به طبقه اصلی خود داشت,منظرهه شهر پاریس از آن ارتفاع وصف نا پذیر بود و بیشتر پل ها احداث شدهه روی رود سن و مکانهای تاریخی و شناخته شدهه قابل روئیت بودند,در حین بازدید چراغهای برج روشن شدند و با پایکوبی نور جلوه ای دیگر به فضای اطراف می بخشید,پایکوبی نور هر یکساعت یکبار تکرار می شد که من را به یاد خاطره سفرم به دبی و پایکوبی آب و نور برج خلیفه انداخت.
میدان کنکورد پاریس
برج ایفل پاریس
روز چهاردهم,سوار مترو در ایستگاه ریپابلیک و در ایستگاه موزه لوور پیاده شدیم و از قسمت زیر زمین که مرکز خرید موزه بود وارد که در آنجا با هرم شیشه ای از نمای داخل روبرو شدیم و با تهیه بلیط ورودی هر نفر 15 یورو ,پس از انتظار صفی نسبتا طولانی داخل موزه شدیم و در ابتدا از قسمت اطلاعات نقشه موزه را دریافت کردیم,که متاسفانه نه به زبان فارسی و نه ترکی هیچ بروشوری موجود نبود,موزه لوور که در 5 طبقه و در سه بخش می باشد و دانشگاهی نیز در آن قرار گرفته است, ما در آغاز به قسمت مجسمه ها و آثار یونان باستان و در امتداد آن قسمت تابلوهای نقاشی که, تابلو نقاشی مشهور لبخند منالیزا نیز در آنجا قرار داشت رفتیم,آن بخش خیلی شلوغ بود و اکثر توریستها مشغول دریافت فیلم و عکس با آن اثر بودند. بعد به قسمت تابلو نقاشی ها آثار نقاشان ایتالیا و اسپانیا را بیشتر شامل می شد,که اکثر تصاویر در رابطه با مسیح و دوران زندگی ایشان بود,بعد از تماشای تابلوهای برای بازدید به قسمت کشورهای اسلامی میخواستیم برویم که متوجه شدیم آن بخش فعلا تعطیل می باشد!بنابراین به سمت بخش آثار ایران رفتیم,از بخش هنر اروپای شرقی که شامل آثار میکلانژ می شد عبور کردیم تا به بخش ایران وارد شدیم,آثار عظیم و بی نظیری از تخت جمشید وجود داشت که گردشگران با یک راهنمای تخصصی با اشتیاق اطلاعاتی را که دریافت می کردند را همزمان با شنیدن برای خود یادداشتی هم مینوشتند که دیدن این آثار و اشتیاق گردشگران غرور آفرین بود,در بین کلیه آثار و مجسمه ها,مجسمه سرستون گاو دو سرمربوط به کاخ آپادانا ابهت و شکوه خاصی داشت,بعد از بازدید آثار به موزه مصر رفتیم و مدتی نیز در آنجا محو آثار زیبا بودیم,بعد از 4 ساعت مشاهدهه تمدن و آثار مختلف از پله ها خودمان را به محوطه بیرونی ساختمان موزه رساندیم که هرم شیشه ای از بیرون نیز جالب توجه بود,با طی مسافت پیادهه یک ربع خود را با شوق فراوان به پل معروف عشاق پاریس رساندیم اما متاسفانه پل قبلی را برداشته و پل جدید را به جای نرده های آهنی,از طریق شیشه دو طرف پل حصار شدهه بود و فقط در قسمت زیر چراغها شرایط برای زدن قفل میسر بود که آن قسمتها نیز پر از قفلهای رنگی مختلف بود,با این که خیلی از گردشگران میدانستند پل عوض شدهه و آن شهرت قدیمی از خاطره ها محو می گردد با این حال تعدادی برای بازدید یا تجدید خاطره روی پل آماده بودند.بعد از خوردن ناهار در اطراف پل خود را به خیابان رو دهه ریوولی رساندیم و از مغازهای آنجا دیدن کردیم و و از ایستگاه مترو چتلت به فاصله یک ایستگاه به سمت کلیسای نوتردام رفتیم,کلیسای نوتردام زمانی بزرگترین کلیسای اروپا بود که بعدها این لقب را از دست دادهه است,سبک معماری گوتیک در این کلیسا چشم نواز بود.
هرم شیشه ای موزه لوور پاریس
سر ستون دو سر (موزه لوور)
روز پانزدهم,پرواز سوئیس ایر و بازگشت به زوریخ,که پایگاه اصلی ما بود,چون امکانات غذای و استراحت برای ما آنجا در دسترس ومحیا بود,تا چند روز اقامتی که در ونیز و پاریس داشتیم و طعم غذای ایرانی را نچشیده بودیم,دوباره در خانه برادرم تجربه کنیم.
روز شانزدهم,پرواز زوریخ به استانبول با ایرلاین ترکیش ایر و متعاقب آن پرواز استانبول به تبریز که خاتمه سفر و امید و شوق دوباره بازگشت برای دیدن جاذبه های جدید را در ما شکوفا کرد.
تمام تصاویر با گوشی شخصی گرفته شدهه و به دلیل کیفیت پایین تصاویر از کلیه دوستان و مسئولین سایت پوزش میطلبم.
نویسنده : حمید پی کانی